حقیقت چیزی آماده و دم دست نیست.حقیقت را نمب توان در آداب و تنن و در کتاب ها یافت.حقیقت را باید جست و جو کرد و همه خود باید این کا را بکنند.شاید من حقیقت را یافته باشم اما نمی توانم آن را در اختیار تو قرار دهم.نه اینکه من نخواهم آن را در اختیار تو قرار دهم٬ بلکه حقیقت انتقال پذیر نیست.
حقیقت را نمی توان به کسی داد٬ هیچ راهی برای دادن حقیقت به دیگران نیست.اگر حقیقت را در اختیار کسی بگذاری ٬ به دروغ تبدیل می شود.تو خودت باید حقیقت را کشف کنی.
خدا می تواند این راه را به تو نشان دهد اما تو مجبوری این راه را به تنهایی بپیمایی.سفری است دراز و دشوار اما بسیار زیبا.هر لحظه اش سرشار از زندگی است.هر لحظه اش سرشار از شگفتی است.
اگر حقیقت این است که قلب و دل من را که بهت هدیه شده له کنی همان بهتر است که از زبان خودت شندیده شود و من از این جست و جو بی بهره باشم.
باهات موافقم
اگر قرار حقیقت این باشم منم می خوام تو جست و جوش بیبهره باشم.........!