همیشه به خودم میگم نه نگو شاید ناراحت بشه.....
همیشه تو دلم حرفامو نگه می دارم و بعضی وقت ها می نویسم ....خیلی جالبه که موقع نوشتن هم انگار با یکی رودربایسی دارم...نمی دونم چرا نمی تونم بگم چمه....خیلی کلافم.....نه حوصله خودمو دارم نه اطرافیانم.....
چقدر خوبه آدم یجا یا یکی رو داشته باشه که باهاش حرف بزنه اما من با هرکی حرف زدم رفت....نمی دونم چرا....تنها کسی که میشه باهاش حرف زد خداس......گاهی وقت ها پیشش گلگی می کنم...گاهی ازش تشکر می کنم....
اه حتی اینجاهم که ماله خودمه با نمی تونم حرف بزنم....
اون که بعد از ۲ سال تازه شناختمش....
اما خودمو چی؟
بعضی وقت ها احساس میکنم که دیگه خودمم نمی شناسم...
انقدر دیگران واسم نقش بازی کردن منم شدم مثله اونا.....شدم یه بازیگره ماهر.....نمی دونم....
بیا پیشم اپم
http://apair-canary.blogsky.com/
در هر دو وبلاگ هستم
dele manam bad gerefteeee
سلام گلم وبت خیییییییییییییییییییلی خوشگل بود. باورکن جدی میگم راستی با اجازه من لینکت میکنم تا دوستام وب خوشگلت رو ببینن