ღ♥ღMissing some oneღ♥ღ

♥♥♥♥♥دنیای عشق♥♥♥♥

ღ♥ღMissing some oneღ♥ღ

♥♥♥♥♥دنیای عشق♥♥♥♥

خدا

خدا فقط یک زبان را می فهمد ٬زبان عشق را. اگر تو به هستی او عشق بورزی٬هرچه را که لازم است به او بگویی می گویی و آن گاه دیگر لازم نیست در سر زمانی معییت٬با انجام فرایضی مشخص خدا را عبادت کنی. 

دینداری٬ فقط انجام فرایض نیست و هر گاه به رسم و آیین تبدیل شود می میرد.دینداری عشق است.زنده٫ پرتپش‌٬ پر ضربان.پس به هستی عشق بورز.خداوند هم از عشق تو آگاه خواهد شد....!

تنفس و عشق

بدن با تنفس زنده است و اگر تنفس متوفق شود بدن می میرد.روح با عشق زنده است اما بیشتر مردم روح ندارند‌٫ زیرا هیچ گاه عشق نمی ورزند٫ فقط خیال می کنند که روح دارند‌٫ ولی ندارند.البته آنان در نهان دارای روح هستند.اگر شروع به عشق ورزیدن کنند ٫ این نیروی نهان آشکار خواهد شد. 

عشق ٫ روح نهان تو را آشکار می سازد. و عشق بزرگ ترین معجزه ٬ بزرگترین جادو و بزرگ ترین راز زندگی است. هیچ چیز برتری از عشق وجود ندارد. 

اما وقتی من واژه ی ((عشق)) را بکار می برم‌٬ از آن در معانیی ویژه استفاده می کنم. این واژه مفهوم عادی ندارد . منظورم از آن همان رابطه ی عاشقانه با کل است.دوست داشتن همه چیز ٬ حتی چیزهایی که معمولاْ بی جان پنداشته می شوند.

عشق ۲

انسان بدون عشق یک عروسک بی جان است.انسان بدون عشق نه فقط واقعی نیست ٫ بلکه هنوز متولد نشده است.جسمش خارج از رحم مادرش قرار دارد اما روحش هنوز  در محیط رحمی به سر می برد.انسان بدون عشق به روی باد و باران ٫ به روی خورشید و به روی همه چیز بسته است. او همواره در ترس و وحشت به سر می برد.  

با عشق زندگی کن!هرگز با ترس مزی.

عشق

عشق چون خورشید است و فرد چون کوه یخ. 

خورشید عشق ٫ کوه یخ را ذوب می کند و دریایی پهناور به وجود می آورد. 

بنابر این ٫ جست و جوی عشق همان جست و جوی خداست ٫ زیرا عشق هم ذوب می کند و هم ویران می سازد.

حقیقت

حقیقت فقط در دسترس آگاهی ناب و بی آلایش قرار می گیرد ـ آگاهی ای که چون یک کودک پاک و ساده است.آگاهی ای که هیچ چیز نمی داند.آن گاه که تو می دانی‌٫آیینه ات پر غبار است ـ دانایی چون آیینه به خودغبار جمع می کند.آن گاه که تو هیچ چیز نیمدانی ٫سرشار از شگفتی و هیبت هستی.آیینه ات صاف و شفاف است و این آیینه ی صاف‌٫ حقیقت را باز می تاباند.

یک پیام

پیام من عشق است. پیامی ساده که هیچ پیچیدگی ندارد.هیچ آیین و تشریفات ٫ اصول اعتقادی و هیچ نظریه ای فلسفی ندارد.پیام من رویکردی است ساده و مستقیم به زندگی‌.واژه ی کوچک‌((عشق)) می تواند در بردارنده ی این پیام باشد.مسئله نیست که عاشق چه کسی باشی یا این که عشقت را نثار چه کسی کنی.مسئله این است که تو بیست و چهار ساعت شبانه روز عاشق باشی‌٫ درست همان گونه که نفس می کشی. 

عشق نیز چون نفس کشیدن به موضوع و مخاطب نیازی ندارد . تو گاهی در کنار دوستی نفس می کشی ٫ گاهی زیر سایه ی یک درخت و گاهی درون یک استخر.عشق ورزیدنت نیز باید اینگونه باشد.عشق باید درونی ترین هسته ی نفس کشیدن باشد.باید چون نفس کشیدن طبیعی باشد. 

در حقیقت٫ عشق همان ارتباطی را با روح دارد که نفس کشیدن با بدن.