ღ♥ღMissing some oneღ♥ღ

♥♥♥♥♥دنیای عشق♥♥♥♥

ღ♥ღMissing some oneღ♥ღ

♥♥♥♥♥دنیای عشق♥♥♥♥

رنگ

دنیارو با چه رنگی می بینین؟!!!!!!!!! 

 

با رنگ عشق؟ 


بارنگ درد؟ 

 
با رنگ غم؟ 


با رنگ دل  شکستگی؟  

با رنگ تنهایی؟!   

یا اصلا رنگا رنگ و شاد می بینید؟
  

کدام یک؟
جدا چرا رنگهای متفاوت اند؟اگر نبودند می شد عشق را تشخیص داد؟می شد غم را فهمید؟می شد دنیا را دید؟!!!!!!!!!!!
 

حافظ

به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم               

بهار توبه شکن می‌رسد چه چاره کنم 

سخن درست بگویم نمی‌توانم دید

که می خورند حریفان و من نظاره کنم 

چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه

پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم 

به دور لاله دماغ مرا علاج کنید

گر از میانه بزم طرب کناره کنم 

ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت

حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم 

گدای میکده‌ام لیک وقت مستی بین

که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم 

مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی

چرا ملامت رند شرابخواره کنم 

به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی

ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم 

 

ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظبه بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
 

 

 

این شعری زیبا از حافظ است برای تمام عاشقان

عشق واقعی

  • ماه و نابینا  

نابینا گفت:دوستت دارم 

 

ماه گفت: تو که مرا نمی بینی......چگونه مرا دوست داری؟ 

 

نا بینا گفت:اگر می دیدمت عاشق زیبایت می شدم.....اما الان عاشق خودت هستم 

((منبع:دفتر عشق)) 

  

چرا این امر امروزه نابو د شده؟
معدود کسانی هاستند که اینگونه عشق ورزند!
زیبا رویان ممکن است برنده ی ظاهر میدان عشق شوند اما آیا آن هایی که زیبایی چندانی ندارند از آن ها برتر نیستند؟!!!! 

عشق را این گونه درک کنیم که این واژه حتی زشت ترین انسان های دنیا را زیبا می کند بهتر است بگویم که این واژه همراه خود یک سحری عجیب دارد که چیزهای زشت را زیبا می کند و دنیا را خالی از  تو و معشوقت می کند!خالا می تواند این عشق هر چیزی باشد!!!!!!

درد دل

 

 

 

آنقدر دوستت دارم که بهانت را می گیرم ٬که به پایت اشک می ریزم٬بهم می گویی عوض شده ام آری من عوض شده ام می خواهی بدانی چرا؟ 

بگذار برایت این گونه بازگویم که من دیگر از عشقت نمی دانم چه کار کنم٬من همیشه فکر می کردم عشق و عاشقی خیال است اما با تو فهمیدم آن چیز خیال است ذهن مغشوش من است که هر لحظه فرقی ندارد که خواب باشم یا بیدار درس بخوانم یا تدریس کنم یا هر کاری دیگر که انجام دهم فرقی ندارد بازهم فکرم باتوست .عزیز من ٬من با تمام وجودم دوستت دارم اگر می بینی بهانه ات را میگیرم اگر می بینی عصبانی میشم اگر می بینی که پا به پایت اشک می ریزم و نگرانتم دلیل اش این است که به معنای واقعی عشق عاشقت شدم!این بهانه ها همه به آن دلیل اند که من نیز در پی یک اشاره از عشق توام!می دانم که دوستم داری٬می دانم  می دانم اما این دانستن اگر اشاره ای نبیند٬ذوقی نبیند مثل یکه چشم بهم زدن نابود می شود!عشقمان را ویران نکن من به عشق توست که آرامم!

چه جالب است این عشق

نمی دانم این چه احساسی ست که وقتی او شاد است من نیز شادم 

وقتی او بی حال است من نیز بی حالم 

وقتی او غم دارد من نیز با او غم دارم 

وقتی چشمان او اشکبار است چشمان من نیز همچون چشم های او می بارد 

آیا این را می توان عشق نامید؟
آیا من واقعاً عاشق شده ام؟
اگر این عشق است احساس جالبی ست زیرا همراه با احساسات خود احساساتی دیگری را نیز با خود همراه داری که تأثیر زیادی بر رویت خواهد گذاشت!!!!!
من او را دوست دارم اما نشانه هایی از عشق را در او و خودم می بینم!!

آتش عشق

بر تو و آن خاطر آسوده سوگند   

بر تو ای چشم گنه آلوده سوگند   

بر‌آن لبخند جادویی  

 بر آن سیمای روشن   

کز چشمان تو افتاده   

اتش بر هستی من   

آتش بر هستی من  

عمری هر شب در رهگذارت  

ماندم چشم انتظارت  

شاید یک شب بیایی  

 

دردا٬تنهای تنها  

بگذشت بی تو شبها  

در حسرت و جدایی  

عاشقی گم کرده ای بی آشیانم 

 

مانده بر جا آتشی از کاروانم  

 

زین پس محزون و خاموشم  

عشقش خاکسترم کرد   

در دست باد پاییزی  

نشکفته پرپرم کرد  

................

دل من...

من اشکهایم را 

 

در حلقه چشم به اسارت می گیرم 

 

نطفه کوچک عشق را 

 

درون سینه به زنجیر می کشم 

 

منتظر 

 

منتظر 

 

باز هم منتظر می نشینم 

 

تا در امتداد این خیابان سوت و کور 

 

صدای قدمهای تو  

 

 

در بطن خاطرم 

 

طنین اندازد 

 

 

عاشقتم

از کوچه مون به خومه مون یه راه باریکه 

 

                             وقتی می خوام برم خونه ظلمت و تاریکیه 

 

در آن تاریکی شب٬وقتی قدم می ذارم 

 

                             عذاب مردنم را بیاد خود می یارم 

 

نه نه نه حالا زوده ناامید بشم من 

 

                             تا دنیا دنیاست عاشقم من 

 

رفته اما مونده خاطراتش 

 

                            بخدا هر جاست عاشقم من

وجود تو.........

آنقدر دوستت دارم که می توانم با عشقت سر به فلک گذارم 

در آرزوی گرفتن دست هایت٬‌غرق شده ام! 

آنقدر دوستت دارم که دلم می خواهد اگر بمیرمدر آغوش تو بمیرم  

روح من٬عشق من٬ احساس من٬ رویاهای من٬ ساعات زندگی من همه و همه به تو تعلق دارند 

وجود توست که مرا شاد می کند 

وجود توست که می توانم با آن زندگی کنم 

وجود توست که اگه تنهای تنهایم شوم باز ناراحت نمی شوم زیرا حتی اگر همه دوستانم مرا تنها گذارند من چیز با ارزشی به نام عشق دارم !
دوستت دارم زیرا بهترین احساس را به من می دهی  

دوستت دارم زیرا احساس کامل شدن را با وجودت می کنم 

دوستت دارم زیرا با وجودت احساس امنیت می کنم 

دوستت دارم زیرا خودم را دوست دارم ٬ تو نیمه ی دیگری از من هستی که تمام قلب من را با خود دارد!!!!!! 

دوستت دارم زیرا......

امروز...

امروز روز خیلی بدی بود 

تنها صدای گوش نواز او آرامم کرد 

تنها یک جمله آتش بدبختی را بز من خاموش کرد 

او همیشه من را آرام می کند حتی اگر تنهایم گذارد 

امروز روز خوبی نبود همه چیزهایی که از آنها متنفرم بسرم آمد 

خدایا من توان این درد و رنج ها را ندارم از تو فقط از خود تو تمنا می کنم که مثل همیشه در این راه همراهم باشی به خواسته هایم گوش کنی از خواهش می کنم خدا..!!!؟؟؟؟!!!!